۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۵
پارسیان شبه قاره    

پارسیان هند دسته ای از زرتشتیان ایرانی هستند، که در شبه قاره زندگی می کنند. اجداد آنها در قرن دوم هجری بعد از تسلط تازیان از ایران به هند نقل مکان وکوچ کردند، واز این لحاظ می توان آنها را نخستین جامعه مهاجر ایرانی به شمار آورد. بعد از مهاجرت به هند، در ایالت گجرات مستقر شدند وجمعیت آنها تا به امروز نزدیک به دویست هزار نفر می رسد.

  مقدمه:

بعد از ورود اعراب به ایران وپایان یافتن شاهنشاهی ساسانی گروهی بیشمار از زرتشتیان به خراسان واز آنجا به هند (گجرات) نقل مکان نمودند.آنها بدین وسیله آتش مقدس خود موسوم به آتش بهرام را منتقل کردند.زرتشتیان در آغاز از نقطه ای بنام سنگان از توابع استان خراسان وشاید هم شهری به همین نام، وبعدها از هرمزگان سفر خود را به طرف هند شروع کردند. بعد ازرسیدن به هند که همراه با مشکلات ومشقات بسیار هم بود فرماندار گجرات  برای استقرار آنها شروطی را مقرر کرد که عبارت بود از :

 ۱- یادگیری زبان محلی .۲- استفاده از لباس زنان هندی جهت زنان ایرانی .۳-تحویل اسلحه های همراه داشته.

بعد از قبول شروط از طرف مهاجران به آنان اجازه زندگی در آنجا داده شد.وکم کم آتشکده را بنا کردند.که به وبسیله آتشی که خود از ایران همراه داشتند ،روشن نمودند.پرفسور جکسون شرق شناس معروف آمریکایی می نویسد: در حدود سال ۷۱۶ میلادی یعنی ۶۵ سال بعد از کشته شدن یزدگرد سوم پارسیان به هند وارد شدند. گرچه اجازه اقامت در آنجا را داشتند ومشغول داد وستد بودند،ولی از ازدواج خارج از مجموعه خود امتناع می کردند.وشاید دلیلی بود تا توانستند جامعه ودین  ورسومات خود را تا حال حفظ کنند.

 پیشگفتار :

بدون شک از دیرباز کوچ یک حرکت مهم اجتماعی بوده است . شاید بتوان گفت در دنیای سدهای میانی که هنوز وسایل ارتباطی وآگهی رسانی مانند امروز گسترده نبود، مهاجرت عمده ترین وسیله پیوند فرهنگ ها با هم بوده است .گوناگونی پیشه ها ومهارتها، افراد را وا می دارد تادر جستجوی ساز مانی که برای تخصص وتجربه آنهاارزش مادی ومعنوی بیشتری می دهد،زیستگاه خانوادگی خود را ترک گفته وبه مکان دیگری کوچ کند.به عبارت کلی تر تفاوت شرایط زیست در محیطهای مختلف، افرادی را بر می انگیزد تا برای دست یافتن به زندگی بهتر برای فرار از شرایط نامساعد اقدام به کوچ کنند.افزایش حجم کوچ به خودی خود شایان اهمیت نیست، بلکه پیامدهای اقتصادی ،اجتماعی وسیاسی وفرهنگی پدیده کوچ را به صورت یکی از موضوعات مهم اجتماعی در آورده است.بطوریکه دولتها و سازمانهای وابسته به آن می کوشند

حرکتهای مهاجرتی را با نظم وبرنامه همراهی کنندوجریان آن را کنترل نمایند.در این مقدمه یاد آوری یک نکته ضروری به نظر می رسدکه واژه کوچ در بر گیرنده دو مفهوم جداگانه است که ظاهرا تفاوتی باهم ندارند: یکی کوچ انسانهایی که هنوز در زندگی اجتماعی آنها سکوت دایمی به صورت هنجار با نهاد اجتماعی در نیامده است، دوم پدیده کوچ ویژه دوران تمدن به معنای لغوی وعام کلمه آن شامل انسانهایی می شود که محل اقامت وسکونت دایمی خود را عوض می کنند.این جابجایی حرکتی نیست که بطور مرتب و ادواری انجام پذیردبلکه گاه گاهی عملی می شود .به این دلیل موضوع مهاجرت را در چارچوب تاریخ روابط ایران وهند پی گرفته که اولا تاریخ بیانگر کوچ های متعدد فردی وگروهی ایرانیان به هند است. ثانیا هدف بررسی عناصر فرهنگی مشترک بین دوجامعه ایران وهند در ارتباط با گسرش جریان کوچ می باشد.این بازه زمانی در حدود یکهزار سال است که در این دوران در زمان شاهنشاهی ساسانی ،بخشهای عمده ای از شمال وغرب هند، استانی از ایران بشمار می رفت وبعد از فروپاشی دستگاه دولتی ساسانی رفته رفته زرتشتیانی که وابستگی بیشتری به ساسانیان داشتند در نقاط مختلف ایران پراکنده وبه هند کوچ کردند.

بدون شک از دیرباز کوچ یک حرکت مهم اجتماعی بوده است . شاید بتوان گفت در دنیای سدهای میانی که هنوز وسایل ارتباطی وآگهی رسانی مانند امروز گسترده نبود، مهاجرت عمده ترین وسیله پیوند فرهنگ ها با هم بوده است .گوناگونی پیشه ها ومهارتها، افراد را وا می دارد تادر جستجوی ساز مانی که برای تخصص وتجربه آنهاارزش مادی ومعنوی بیشتری می دهد،زیستگاه خانوادگی خود را ترک گفته وبه مکان دیگری کوچ کند.به عبارت کلی تر تفاوت شرایط زیست در محیطهای مختلف، افرادی را بر می انگیزد تا برای دست یافتن به زندگی بهتر برای فرار از شرایط نامساعد اقدام به کوچ کنند.افزایش حجم کوچ به خودی خود شایان اهمیت نیست، بلکه پیامدهای اقتصادی ،اجتماعی وسیاسی وفرهنگی پدیده کوچ را به صورت یکی از موضوعات مهم اجتماعی در آورده است.بطوریکه دولتها وسازمانهای وابسته به آن می کوشند

حرکتهای مهاجرتی را با نظم وبرنامه همراهی کنندوجریان آن را کنترل نمایند.در این مقدمه یاد آوری یک نکته ضروری به نظر می رسدکه واژه کوچ در بر گیرنده دو مفهوم جداگانه است که ظاهرا تفاوتی باهم ندارند: یکی کوچ انسانهایی که هنوز در زندگی اجتماعی آنها سکوت دایمی به صورت هنجار با نهاد اجتماعی در نیامده است، دوم پدیده کوچ ویژه دوران تمدن به معنای لغوی وعام کلمه آن شامل انسانهایی می شود که محل اقامت وسکونت دایمی خود را عوض می کنند.این جابجایی حرکتی نیست که بطور مرتب و ادواری انجام پذیردبلکه گاه گاهی عملی می شود .به این دلیل موضوع مهاجرت را در چارچوب تاریخ روابط ایران وهند پی گرفته که اولا تاریخ بیانگر کوچ های متعدد فردی وگروهی ایرانیان به هند است. ثانیا هدف بررسی عناصر فرهنگی مشترک بین دوجامعه ایران وهند در ارتباط با گسرش جریان کوچ می باشد.این بازه زمانی در حدود یکهزار سال است که در این دوران در زمان شاهنشاهی ساسانی ،بخشهای عمده ای از شمال وغرب هند، استانی از ایران بشمار می رفت وبعد از فروپاشی دستگاه دولتی ساسانی رفته رفته زرتشتیانی که وابستگی بیشتری به ساسانیان داشتند در نقاط مختلف ایران پراکنده وبه هند کوچ کردند.

کوچ از دیدگاه جمعیّت شناسی

واقعیت این است که اگر جمعیت ساکن در یک  منطقه روستا وشهر یا کشور را در  آغاز وپایان یک دوره زمانی سر شماری کنیم ؛بیشتر اوقات نتیجه حاصل شده یکسان نخواهد بود.این واقعیت را در جمعیت شناسی تغییر جمعیت گویند. واز آنجا که جزئی در اثر رویدادهای استثنایی وناخواسته مانند جنگ و قحطی، تغییر جمعیت با افزایش همراه است . ممکن است سرزمینی برای یک گروه یا لایه اجتماعی ویا یک قوم ،مهاجر پذیر باشدوبرای گروه یا قشر ویا قوم ونژاد دیگر مهاجر پذیر نباشد. مهاجر پذیر بودن یک منطقه به عواملی چند بستگی دارد که برخی مربوط  به شرایط درونی وبرخی مربوط  به شرایط بیرونی آن سرزمین است.

تعریف کوچ

علوم اجتماعی یک تعریف کلی برای کوچ ارائه کرده است وآن را مورد تجزیه وتحلیل قرارداده است . در این تعریف آمده است کوچ جابجایی نسبتا دایمی است که شخصی با انجام دادن آن یک فا صله کم یا بیش مهم را پشت سر می گذاردجمعیت شناسان کوچ را به دودسته داخلی یا درون مرزی و بین المللی یا برون مرزی تقسیم کرده اند.

کوچ در گذشته وحال

در علوم اجتماعی مقوله تحرک را در دومفهوم متفاوت بررسی می کنند. تحرک اجتماعی وتحرک جغرافیایی . تحرک اجتماعی معمولا با تکامل همراه است به عبارت دیگر در روند تکامل اجتماعی صورت می گیرد. تحرک جغرافیایی نیاز به تلاش وکوشش داردوکم وبیش با خطرهای اجتماعی همراه است. یکی از پیامدهای کوچ پویش سازگاری اجتماعی کوچنده با محیط تازه یعنی با شرایط کوچگاه است. موضوع سازگاری اجتماعی، چیزی نیست که تنها در بحث کوچ مطرح شود،بلکه موضوعی است کلی وتابع شرایط اجتماعی موجود در جامعه . جامعه شناسان می گویند جامعه های بزرگ در روند تکاملی خویش بارها نظم وسازگاری متداول خود را از دست داده اندونا سازگاری جای آن را گرفته است.

عوامل موثر در جریان کوچ

به طور کلی باید گفت اگر بسیاری یا بخش عمده ای از تحرک های جغرافیایی به امید تحرک اجتماعی صورت می گیرد، نشانه آن است که امکانات تحرک وپیشرفت اجتماعی در محل کنونی زندگی شخصی وجود ندارد. از این رو دست از زندگی در آنجا می شوید وزادگاه خود را ترک می کند. وقتی که یک کوچ انجام می گیرد ،به طور مستقیم  تابع شرایط زیر است :

۱- شرایط موجود در محل کنونی شخصی که در آنجا زیست می کند.

۲- شرایط موجود در محل بعدی که کوچنده راه آنجا را در پیش می گیرد.

۳- شرایط وموقعیت اجتماعی شخص کوچنده که اورا وادار  ویا تشویق به کوچ می کند.

الگوی کوچ

تا قبل از سکونت گزینشی وشهر نشینی ،کوچ ،رفتاری همگانی بود که به طور منظم تکرار می شد. این پدیده را الگوی کوچ های بدوی یا ایلیاتی می نامیم. الگوی دیگر، کوچهای دستوری یا اجباری است. به این معنی که گاهی کسی یا کسانی را در چارچوب قوانین مدون حقوقی گناهکار شمرده ومحکوم  به ترک محل زندگی خود می کند. این جابجایی با واژه تبعید مشخص می شود . واما الگوی سومی برای کوچ وجود دارد که همین کوچهای فراوان امروزی  است .

تاریخ مختصر هند -     هند باستان

ویل دورانت یکی از کتابهای تازیخ تمدن خود را با این جمله شروع می کند :

پژوهشگران، دوران ما را هیچ چیز بیش از این شرمنده نمی سازد که که آشنایی او با هند در همین اواخر وآن هم به صورتی ناقص ونارسا فراهم گردیده است .شاید منظور وی این نباشد که با گذشته وحال جامعه ها و ملتهای دیگر آشنایی کامل داریم ولی با هند ناآشنا هستیم وبلکه مقصود وی این است که شناخت وآگاهی از تاریخ هند برای پیگیری تاریخ تکامل  تمدن بشری امری لازم واجتناب ناپذیر است.

قبایل ایرانی یا اقوام آریایی پس از هجوم به هند در منطقه ای ساکن شدند که آنجارا آریاورتا یعنی سرزمین آریا نامیدند.بخش جنوبی شبه قاره دکیشنا نام داشت .که به زبان سانسکریت به معنی جنوب است .که امروزه همان ناحیه دکن است. می گویند ایرانیان از پنجاب یا کشور پنج رودخانه وارد هند شدند. یکی از این رودخانه هاکه شاید بزرگترین آنها باشد رود خانه  سند یا سند هو است.ایرانیان این کلمه را به هند تبدیل کرده وبه سراسر قسمت شمالی  آن سرزمین اطلاق نمودندوهند را هندوستان یعنی سرزمین رودخانه ها خواندند.

در شاهنامه فردوسی هم نیز به واژه هندوستان بر می خوریم . در کتاب مسالک وممالک استخری که در سده پنجم یا ششم هجری به زبان فارسی ترجمه شده است از واژه هندوستان مکرر یاد شده است.به گفته نهرو به کاربردن واژه هندوستان برای تمامی شبه قاره وحتی به جمهوری کنونی هند ،نادرست است . زیرا کلمه هندو حد ومرز مشخصی ندارد که آیا فقط برای پیروان یک مذهب به کاربرده شد ویا به مردمی گفته می شود که در آن سوی رودخانه ایندوس زندگی می کنند. در هر صورت تمامی مردمی که در هند زندگی می کنند هندو نیستند تا سرزمین آنها را هندوستان بنامیم. نهرو می گوید :

یک بودایی  هندو نیست ولی فردی است که در فرهنگ  هند پرورش یافته است.

در هند سال دارای سه فصل است : تابستان ،برسات ،وزمستان . برسات فصل باران است وبرابر تیر ومرداد وشهریور وقسمتی از مهر. زمستان از اواخر مهر تا بهمن است و تابستان از اسفند تا خرداد طول می کشد.

هجوم آریا به سرزمین هند

هجوم آریا به سرزمین هند را نمی توان بر اساس نظریه های کنونی جامعه شناسی مهاجرت نامید. زیرا آنان گروهی ساکن نبودند که به دلایلی از محل به محل دیگری کوچ کنند. آنان مردمی ایلیاتی وبیابانگرد بودند . یکی از پژوهشگران هندی در ریشه یابی واژه آریا می نویسد که آریا معنی حرکت کردن را می دهدو از این رو واژه مزبور دلالت بریک جماعت سرگردان وهمبشه کوچنده دارد. تاریخ آغاز یورش آریایی ها به طور قطع معلوم نیست .ولی عمده آنها در هزاره دوم قبل از میلاد به هند رسیدند. در مدت طولانی قبایل ،بسیاری از نژاد آریایی که همه دارای بشره سفید وقیافه های شمالی بودندبه داخل شبه قاره  هجوم آوردندوبا سکنه بومی آنجا که دارای پوستی تیره وسیمای جنوبی بودندیعنی همان درآویدی ها در آمیختند.آریای ها ودایی مذهب بودندوبه زبان سانسکریت سخن می گفتند . از مهاجران دیگر به سرزمین هند مانند قبایل ساکا، یوشی ،هون ها جز اسمی نمانده است.اقوام  آریایی در حدود ۱۵۰۰ق.م وارد خاک هند شدند وجمعیت آنجارا یا کشتند یا به اسارت وبردگی بردند وطبقات اجتماعی خاص خود را بوجود آوردند.در باره علت هجوم ویا کوچ قبایل آریایی به هند گمانه هایی وجود دارد . نخست این موضوع را یاد آوری کنیم که آریایی ها اصولا دارای تمدن چوپانی وقبیله ای بودند وکوچ دایمی بخشی از فرهنگ وزندگی آنها بوده و به این روش عادت داشتند. آریایی ها مردم بومی سرزمین هند نبودند آنها به هند روی آوردن ویا هجوم که احتمالا جنبه اقتصادی داشته بود .سرزرمین حاصل خیز وپرنعمت هند هدف دلربایی برای جنگجویان وفاتحان بیگانه بوده است .

ویل دورانت می نویسد که آریایی ها بیشتر مهاجر بودند تا فاتح ولی آنها زورمند، واشتهایی خوب یرای خوردنی ها وآشامیدنی ها وآمادگی برای درنده خویی ومهارت ودلاوری در جنگ داشتند.

دستگاههای حکومتی در هندوستان

بعد از استقرار آریایی ها در هزاره دوم ق.م دولتهای کوچکی در مناطق مختلف هند تشکیل شد وراجه ها در اینجا وآنجا به پادشاهی رسیدند. لشگریان شاهنشاهی هخامنشی به هنگام اوج قدرت خود به هند حمله کردند.وبعد از تسخیر آنجا بعنوان بیستمین استان یا ساتراپ خود درآوردند.ظهور دین بودا وهجوم هخامنشیان  به هند تقریبا همزمان بوده است. اسکندر مقدونی در سده چهارم ق.م بعد از ایران به هند حمله کرد.هرودوت که به همراه لشگریان بود از مالیاتی که رعایای هندی به ماموران حکومتی داریوش هخامنشی می پرداختند یاد کرده است.

دانش فلسفه در هند باستان

شواهد تاریخی وباستانشناسی نشان می دهد که تمدن دره ایندوس با تمدن های پارس ومصر ارتباط فرهنگی واقتصادی داشته وحتی از بعضی جهات از آنها برتر بوده است. این ارتباط موجب تراوش های  فرهنگی میان جامعه های باستانی خاور زمین گردید. معماری در هند تاریخ بسیار طولانی دارد.آریا یی ها با وجود آنکه مردمی کوچنده بودنداز فن خانه سازی آگاهی داشتند. بیشتر منابع در دسترس، از حجاری ومعماری بعنوان هنر دیرینه یاد می کنندوهندیان در این زمینه سرآمد دیگران بودند.. به همراه لشگریان اسکندر گروهی از هنرمندان یونانی به هند مهاجرت کردند. آثار این آمیزش فرهنگ وهنر یونانی- هندی به عنوان هنر قندهاری می شناسند که نمونه آن ستونی است از گرانیت که در سده اول ق.م ساخته شده است ودر هند مرکزی قرارداردوبر روی آن کتیبه ای به زبان سانسکریت وجود دارد که بیانگر حل شدن فرهنگ یونانی در هندی است. فلسفه از دیر باز ریشه عمیق در فرهنگ هند داشته است. واحتمالا شخصیت و رفتار مردم تاثیر خود را جای داده است.

مرادها کریشتان تاریخ فلسفه سرزمین خود را به چهار دوره تقسیم می کنند.

۱- دوره ودایی از ۱۵۰۰تا ۶۰۰ق.م

۲- دوره حماسی از حدود ۶۰۰ق.م تا پایان سده دوم میلادی

۳- دوره سوتراها از سده دوم میلادی آغاز شد

۴- دوره مدرسی که آن هم از سده دوم میلادی آغاز گردید.

یاد آور می شود که فلسفه هندی از سده هشتم میلادی به بعد روبه انحطاط نهاد ونیروی خلاقه خود را بتدریج از دست داد.

افسانه ایندرا- ورترا

ایندرا مهمترین خدای آیین ودایی آریایی های هند بوده وعلاوه بر آن خدای روشنایی وباران ورعد است که با اژده های ورترا یعنی خدای تاریکی وقحطی جنگید واو را کشت. مفهوم این دو گانگی در مذهب ودایی هند با مفهوم دو گانگی  در اوستا یکی است.بطور کلی از سروده های ریگ ودا وگاساها چنین بر می آید که مذهب ودایی آریایی های هند وزرتشتیان ایران دارای ریشه یگانه ای بوده است.

کوچ پارسیان به هند

اجتماع قابل توجهی از زرتشتیان در هند زندگی می کنند که به پارسیان شهرت دارند.نیاکان این افراد قرن ها پیش از این گروهی وگاهی فردی از ایران به آن سرزمین کوچ کرده اند. موج این حرکت کوچندگان در سده هشتم میلادی برجسته ترین نمود خود را یافت .ایشان پس از انقراض جکومت ساسانیان وگسترش اسلام از از زیستگاه خود ایران راهی هند شدند. تصور می شود که بخش عمده واصلی زرتشتیان مهاجر، پس از گسترش اسلام ناگزیر به ترک ایران شدند. اما حقایق تاریخی گواهی می دهد سالها پیش از این هم ایرانیان، به ویژه روحانیون زرتشتی برای تبلیغ دین ویا بازرگانی به هند رفته بودند.

کوچ زرتشتیان در سده هشتم میلادی

گذشته از مهاجرتهای که زرتشتیان ایران در زمان شاهنشاهی هخامنشی وساسانی به هند کرده اند،تاریخ گواهی می دهد پس از برافتادن دودمان ساسانیان وفتح ایران به وسیله اعراب ،گروهی از زرتشتیان زادگاه خود ایران را ترک کردند.وبه هند مهاجرت نموده ویا پناهنده شدند. این کوچ گروهی در نیمه دوم سده هشتم میلادی صورت گرفته است. در باره شمار این گروه از مهاجران نمی توان با اطمینان سخن گفت.در سال ۶۵۱ میلادی قسمت اعظم ایران وحتی خراسان به تصرف مسلمانان در آمد وحکوت ساسانیان که چند سالی در حالت ضعف واز هم پاشیدگی بود به کلی منقرض گردید.دین زرتشتی تقریبا در سراسر دوران شاهنشاهی ساسانی دین رسمی کشور بود.وموبدان پس از شاه قدرتمند ترین مقامهای مملکتی را داشتند. لازم به یاد آوری است که پس از انقراض ساسانیان وگسترش اسلام در ایران بسیاری از پیروان زرتشت همچنان بر عقاید خود پایبند بودند. از تحقیقات موجود چنین بر می آید که پس از برچیده شدن شاهنشاهی ساسانی وگسترش اسلام در ایران زرتشتیان به سه دسته تقسیم شدند

۱-عده ای که اسلام آوردند

۲- دسته دیگر به کیش اجداد خود باقی ماندند.وبا پرداخت جزیه در ایران زندگی کردند.

۳  -آنهای بودند از ایران کوچ کردند وبه شبه قاره رفتند. اینها از طبقه بالای جامعه یعنی بزرگزادگان پارسی وساسانی بودند که در خراسان زندگی می کردند.

احتمال دارد که بسیاری از زرتشتیان ناراضی به ویژه شخصیتهای رده بالامدت طولانی در مناطق مختلف ایران سرگردان زندگی می کردند.

در برخی مناطق کوهستانی ودور افتاده آثاری از قلعه وآتشکده ها ویران وجو.د  دارد که ممکن است مامن این گروه از زرتشتیان بوده باشد. نخستین دسته از کوچندگانزرتشتی پس از اقامت چند ساله در هرمز در نیمه سده هشتم میلادی از طریق دریا به سوی هند روانه شدند. این کوچندگان نخست به شهر یابندر گاه دیو رسیدندوبرای اقامت رهسپار سنجان در گجرات شدند. پارسیان مهاجر نزدیک به سه قرن در سنجان زندگی کردند.

چرا مهاجران به هند رفتند

مهاجران زرتشتی شرایط زندگی در ایران را برخود تنگ دیدندوخواهی ناخواهی پس از چندی تحمل سرگردانی تصمیم به مهاجرت از ایران راگرفتند. چرا هند را برگزیدند؟

لااقل سه دلیل عمده را می توان ارائه کرد.

۱- شاهنشاهی هخامنشی وساسانی بخش قابل توجهی  از هند را زیر سلطه داشتند واین سلطه سیاسی موجب گسترش روابط فرهنگی وعلمی واقتصادی در منطقه گردید.برای نمونه می توان به ماموریت برزویه طبیب به آن کشور و بازی شطرنج و به ارمغان آوردن کتاب کلیه ودمنه اشاره کرد.

۲- در اثر سوابق دیرینه ووجود عناصر مشترک فرهنگی مردم این دو سرزمین شرایط آشنایی وعلاقه مندی به هند قرن ها قبل از این در ذهن ایرانیان شکل گرفته بود.

۳- کوچندگان زرتشتی ظاهرا با گسترش اسلام ناچار به کوچ از ایران شدند.

مناطق غرب ایران وشبه جزیره عرب در جنوب خلیج فارس تقریبا همه عرب زبان وزیر نفوذ اسلام بودند. شمال ایران  تا خراسان را هم مسلمانان فتح کرده بودند . به این ترتیب تنها راه، شرق وقسمتی از جنوب برای ایشان باز بود. از برخی منابع هم چنین برمی آیدکه شمار اندکی از زرتشتیان به فراسوی هند یعنی چین رفتند . در شهر سیان چین سنگ قبری کشف شده است که تاریخ ۲۴۰ یزدگردی یا قرن ۹ میلادی را دارد . این قبر متعلق به یکی از دختران بزرگ زادگان ایران است.

چرا پارسیان از ایران کوچ کردند؟

کوچ عمده زرتشتیان به هند پس از انقراض دودمان ساسانی وگسترش اسلام در ایران صورت گرفت. از مطالب منابع تاریخی چنین استنباط می شود که بدنبال فشارهای خلفای بنی امیه مقاومتهای از سوی ایرانیان بر علیه آنها صورت گرفت .

قیام ابومسلم خراسانی نمونه ای از این دست است. گمان می رود که نخستین گروه زرتشتیان که در نیمه دوم سده ۸ میلادی به هند کوچ کرده اندبیشتر شامل نخبگان ، بازرگانان،  رهبران زرتشتی ومنجمان و........ بودند

آنهایی مجبور شدند ایران را ترک کنند که به دین زرتشت وفادار بودندومی خواستند به این وسیله استقلال مذهبی وفرهنگی خود را حفظ کنند.

وضعیت زندگی پارسیان هند

مهاجرت زرتشتیان بیشتر برای بازرگانی بوده است ولی باید یاد  آور شد که زرتشتیان در هند به کشاورزی  وماهیگیری وکارهای صنعتی از قبیل کشتی سازی وبافندگی هم اشتغال داشتند. برخی  عناصر فرهنگی پارسیان هم مانند هر قوم کوچنده در اثر نفوذ کوچگاه بدست فراموشی سپرده شده وبرخی تا حدود زیادی حفظ گردیده وبعضی از آنها دچار دگرگونی شده است. از منابع موجود چنین بر می آید آنها به زبان فارسی ،هندی ،گجراتی صحبت می کردند. بسیاری از آنها فارسی را به کلی فراموش کرده ولی مذهب نیاکان خود را همچنان نگه داشته اند. ازدواج در پارسیان هند بیشتر به صورت درون گروهی صورت می گیرد واز این رو تا حدود ی نژاد آنها محفوظ مانده است.

نهرو در کتاب کشف هند که در سال ۱۹۵۶ میلادی انتشار یافته می نویسد: جمعیت پارسیان هند به حدود یکصد هزار نفر می رسد .آنها هم اکنون بیشتر صاحبان صنایع هستند.بیشترینشان ساکن بمبی وحومه آن هستندو عموما مشاغل خوب ووضعیت مرفهی دارند.

شرکت تاتا  ، کارخانه مهم ذوب فولاد وآهن در جمشید پور متعلق به پارسیان است.

طبق تازه ترین اطلاعات دویست هزار نفر از جمعیت هند زرتشتی هستند . پارسیان با وجود جمعیت کم ولی در اقتصاد وهنر وصنعت هند تاثیر گذار بودند.علاوه بر کشتی سازی وذوب فولاد وآهن در نساجی ودانش فیزیک هسته ای وصنایع شیمییایی وچاپ هم فعال هستند.

وضعیت کنونی

جامعه پارسی هند موفق شد آئین زرتشتی را که در آن زمان بسیار ی از پیروان خود را از دست داده بود طی بیش از هزار سال در سرزمین غریب حفظ کند.در قرنهای ۱۹و۲۰ پارسیان هند که از نظر اقتصادی به موفقیتهایی دست یافته بودند به یاری همکبشان ایرانی خود آمدند

گفته شده که حتی ناصرالدین شاه قاجار بعد از ملاقات با گروهی از پارسیان وپذیرش هدایای آنها مالیتهای سنگینی را که زرتشتیان ایران  می پرداختند را حذف کردوبرای آنها تسهیلاتی هم قائل شد.

پارسیان در هند اصولا علاقه ای به کارهای سیاسی نداشته اند وهرگز برای حکومتهای مختلف این سرزمین دردسرساز نبودند.

منابع وماخذ                                                     

۱- ایرانی تباران هند- مهناز نگهی – روزنامه جام جم شماره ۶۷ – ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

۲- مهاجرت پارسیان به هندوستان – فرهاد آبادانی – نشریه ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه اصفهان –سال ۶- شماره ۷- سال ۱۳۵۰

۳- تاریخ مهاتجرت پارسیان به هند- فرهاد آبادانی – مجله مهر –سال ۱۲- شماره ۴- تیر ۱۳۴۵

۴- مهاجرت تاریخی ایرانیان به هند- فرهنگ ارشاد- پپوهشگاه علوم وانسانی ومطالعات فرهنگی –چاپ دوم –سال ۱۳۷۹

۵- مذهب پارسیان – نشریه انجمن آثار ملی – دوره ۱- شماره ۳و۴- زمستان ۱۳۵۵

۶- دیانت زرتشتی دردوران متاخر- مری بویس- ترجمه فریدون وهمن – انتشارات فروهر

۷- مراسم آداب ورسوم پارسیان – جی وان جی جمشید جی مدی

۸- پارسیان به هند در اشعار  قصه سنجان –سید تقی کبیری – مجله بهارستان سخن – دوره ۷-شماره ۱۷- بهار وتابستان ۱۳۹۰

۹-قصه سنجان  داستان مهاجرت زرتشتنیان ایران به هند- بهمن کیقباد- ویراستار هاشم رضی –انتشارات فروهر-سال ۱۳۵۰

۱۰-سرگذشت کوچ ایرانیان به هندوستان ودگردیسی آنها به پارسیان مجله مهر ایران سال ۱- شماره ۱

۱۱-قصه سنجان با تاریخ فرضی مهاجرت پارسیان از خراسان به هند- م-سین-ایرانی-ترجمه محمد باقری –ماهنامه چیستا- شماره ۱۳ –آبان ۱۳۶۱

تهیّه و تنظیم: کوروش کریمی       

تاریخ تهیه -۱۴۰۱/۰۲/۲۰

کد خبر 12294

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =